دانشگاه بوعلی سینافصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران2322-2530103820210622Testing the Easterlin Paradox in the Framework of Resource Curse Hypothesis: A Case Study of the OPEC Countriesآزمون پارادوکس استرلین در چارچوب فرضیۀ نفرین منابع: مورد مطالعاتی کشورهای عضو اوپک114370210.22084/aes.2020.23088.3201FAهانیهصداقت کالمرزیدکترای اقتصاد، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانشهرامفتاحیدانشیار گروه اقتصاد، دانشکده علوم اجتماعی ، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران0000-0002-7507-0439کیومرثسهیلیدانشیار گروه اقتصاد، دانشکده علوم اجتماعی ، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران0000-0002-2586-3131Journal Article20201122Achieving happiness has been always one of the goals pursued by human societies that has attracted the attention of many policy makers, thinkers and researchers. Meanwhile, the relationship between the oil revenues and happiness in the oil-exporting countries is an important subject that has rarely been noted. Therefore, the purpose of the present paper is to test the Easterlin paradox using resource curse hypothesis and to investigate the threshold effect of oil rent on happiness in OPEC countries in the period 2005-2016. For this purpose, the factors affecting happiness were modeled using dynamic threshold panel model. The estimation results have shown that the Easterlin paradox exists in OPEC countries. In other words, first, the increase in the ratio of oil revenues to GDP has improved happiness in oil-producing countries, and after exceeding the 43% threshold, increasing the ratio of oil revenues to GDP has reduced happiness in these countries.دستیابی به خوشبختی همیشه یکی از اهدافی است که توسط جوامع بشری دنبال میشود و مورد توجه بسیاری از سیاستگذاران، اندیشمندان و محققان قرار گرفته است. در همین حال، رابطۀ بین درآمد نفت و خوشبختی در کشورهای صادرکنندۀ نفت موضوع مهمی است که بهندرت مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، هدف مقالۀ حاضر آزمایش پارادوکس ایسترلین با استفاده از فرضیۀ نفرین منابع و بررسی تأثیر آستانۀ رانت نفت بر خوشبختی در کشورهای اوپک در دورۀ 2005-2016 است. برای این منظور ، عوامل مؤثر بر خوشبختی با استفاده از مدل پانل آستانه پویا مدلسازی شدند. نتایج برآورد نشانداده است که پارادوکس ایسترلین در کشورهای اوپک وجود دارد. بهعبارت دیگر، ابتدا افزایش نسبت رانت نفت به تولید ناخالص داخلی موجب بهبود شادی در کشورهای نفتی شده است و پس از عبور از حد آستانۀ 43%، افزایش نسبت رانت نفت به تولید ناخالص داخلی موجب کاهش شادی در این کشورها شده است.https://aes.basu.ac.ir/article_3702_b9b6886ffa02532d79fe4d7f05c9ba67.pdfدانشگاه بوعلی سینافصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران2322-2530103820210622The Impact of Business Cycles on Banking System Soundness (With emphasis on Asset Quality)تأثیر چرخههای تجاری بر شاخصهای سلامت نظام بانکی (با تأکید بر کیفیت دارایی)1537382010.22084/aes.2021.23303.3221FAیگانهموسوی جهرمیاستاد گروه اقتصاد دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانبیتاشایگانیدانشیار گروه اقتصاد دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانپیماننوری بروجردیاستاد مدعو مؤسسه عالی آموزش بانکداری ایران، تهران، ایرانمناآشتیانیدانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانJournal Article20201221A healthy and profitable banking system can better withstand economic shocks and play a more effective role in the sustainability and stability of the financial system. The creation of this type of banking system is possible when all financial institutions operating in a country's money market are sound institutions and have appropriate financial indicators. The experience of the recent financial crisis and the devastating effects of transition the crisis from the monetary sector to the real sector of the economy have shown that it is necessary to pay more attention to the issue of banking health. Therefore, the main purpose of this article was to investigate the factors affecting the asset quality ratio of the country's banking system, as one of the main indicators of banking system soundness with the emphasis on business cycles, macroeconomic variables and banking variables in the time period between the years 2001 to 2018. The statistical population in the study was 29 banks operating in Iran. In this research, the dynamic panel model, system Generalized Method of Moments (GMM) has been used to achieve the desired goals. The results show that business cycles have a significant negative correlation with the quality of assets in the banking system. Also, all macroeconomic and banking variables have a significant correlation with the ratio of asset quality in the banking system.یک نظام بانکی سالم و سودآور، بهصورت بهتری میتواند در مقابل شوکهای اقتصادی مقاومت کرده و نقش پررنگتری در پایداری و ثبات سیستم مالی ایفاء کند. این نظام بانکی، هنگامی محقق میشود که تکتک نهادهای مالی فعال در بازار پول آن کشور سالم باشند و از شاخصهای مالی مناسب برخوردار باشند. تجربۀ وقوع بحران مالی اخیر و آثار مخرب ناشی از انتقال بحران از بخش پولی به بخش واقعی اقتصاد، اهمیت توجه هرچه بیشتر به موضوع سلامت بانکی را آشکار ساخته است؛ لذا در این مقاله، بررسی عوامل مؤثر بر نسبت کیفیت دارایی نظام بانکی کشور، بهعنوان یکی از شاخصهای اصلی سلامت نظام بانکی، با تأکید بر چرخههای تجاری، متغیرهای کلان اقتصادی و متغیرهای بانکی، طی دورۀ زمانی 1380- 1397، بهعنوان هدف اصلی مدنظر است. قلمرو تحقیق حاضر، 29 بانک شامل: اقتصاد نوین، انصار، پارسیان، پاسارگاد، پست بانک، آینده، تجارت، توسعه تعاون، توسعه صادرات، دی، رفاه، سامان، سپه، سرمایه، سینا، شهر، صادرات، صنعت و معدن، قرضالحسنه مهر ایران، کارآفرین، کشاورزی، مسکن، ملت، ملی، قرضالحسنه رسالت، حکمت ایرانیان، گردشگری، خاورمیانه و ایران زمین است. در این مطالعه، جهت رسیدن به اهداف مورد نظر، از الگوی پانل پویا (GMM) استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که چرخههای تجاری ارتباط منفی و معنیداری با کیفیت دارایی نظام بانکی دارد. همچنین، تمامی متغیرهای کلان اقتصادی و بانکی، ارتباط معنیداری با نسبت کیفیت دارایی نظام بانکی دارند.https://aes.basu.ac.ir/article_3820_303d319e4d4784d59054db2438ffeaf5.pdfدانشگاه بوعلی سینافصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران2322-2530103820210622Assessing the Relationship between Poverty, Income Distribution and Economic Growth in Iran (FLSR Fuzzy approach)(مقاله پژوهشی) بررسی ارتباط میان فقر، توزیع درآمد و رشد اقتصادی در ایران (با رویکرد فازی)3954398710.22084/aes.2021.23461.3239FAمحمد نبیشهیکی تاشدانشیار اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانصدیقهعلیزادهدکتری اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد و مدیریت، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانJournal Article20210112Eliminating poverty and reducing income inequality is the most difficult task of economic policy making when considered with an economic growth. Therefore, the impacts of economic growth and development on income distribution largely depend on the growth model. Thus, determining an effect of economic growth on poverty is uncertain and relies on its country's growth pattern. The basic question of this paper which we are looking for is that have economic growth and income distribution had an impact on the poverty in Iran? To respond the question, we employed fuzzy regression for analyzing the variables relationship. The article also under the fuzzy logic presents an analytical framework at the aim of appraising the relationship between poverty, income distribution and economic growth. The results show that there is a positive relationship between the economic growth and poverty, in other words the economic growth has had negative impacts on the poverty reduction in Iran. Computational results based on fuzzy logic in Iran implies that the most ideal conditions come when the economic growth is 8 percent on overage and Gini coefficient is nearly 38.5 percent.این مقاله تحت منطق فازی چارچوبی تحلیلی با هدف ارزیابی رابطه بین فقر، توزیع درآمد و رشد اقتصادی ارائه میدهد. نتایج نشان میدهد که ارتباط مثبتی میان رشد اقتصادی و فقر برقرار است. بهعبارت دیگر رشد اقتصادی تأثیرات منفی بر کاهش فقر در ایران داشته است. نتایج محاسباتی مبتنیبر منطق فازی در ایران نشان میدهد که ایدهآلترین شرایط زمانی بهوجود میآید که رشد اقتصادی بهطور میانگین 8 درصد باشد و ضریب جینی نزدیک به 38.5 درصد است. براساس نظریههای اقتصادی، رشد اقتصادی بالا میتواند ازطریق گسترش اندازۀ بازارها و همچنین ایجاد محرکهای لازم برای ارتقاء درآمد همۀ گروههای کمدرآمد جامعه فرصتهای بیشتری برای افزایش درآمد جامعه فراهم کند. در این شرایط، تولیدکنندگان در پاسخ به فرصتهای نوظهور خواستار نیروی کار بیشتر در بازارها هستند تا این مسأله از طریق جذب مازاد نیروی کار وحتی بهبود دستمزدها، نقش چشمگیری در کاهش فقر داشته باشد. بهعبارتی، پرسش اساسی مقاله، مقابله با این مسأله است که آیا رشد اقتصادی و توزیع درآمد بر فقر در ایران تأثیر داشته است؟ در ابتدا، برای پاسخ به این پرسش، از یک رگرسیون فازی برای تحلیل ارتباط بین متغیرها استفاده میکنیم و سپس میخواهیم رابطۀ بین فقر، برابری درآمد و رشد اقتصادی را براساس چارچوب تحلیلی منطق فازی ارزیابی کنیم.https://aes.basu.ac.ir/article_3987_de4f286b561d7be69f3333eeeb305ef5.pdfدانشگاه بوعلی سینافصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران2322-2530103820210622Co-Movement Between Oil Price and Iranian Stock Market Returns: Wavelet Analysis Methodهمحرکتی بین قیمت نفت و بازده بازار سهام ایران: رویکرد تجزیه و تحلیل موجک5568398610.22084/aes.2021.24350.3303FAمحمدحسنفطرساستاد گروه اقتصاد، دانشکدۀ علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران0000-0001-6859-5854رضامعبودیاستادیار گروه اقتصاد، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه آیت الله بروجردی، بروجرد، ایرانJournal Article20210529In the Iranian economy, the oil sector has a significant position; So that changes in oil price affect various economic sectors and markets, including the stock market. The stock market is one of the principal financial markets that can potentially attract the country's uncontrolled savings and liquidity in the form of an efficient channel and improve economic growth and development by turning it into investment. Therefore, it is essential to examine the relationship between oil price and Iran's stock market returns. Given the importance of the issue, the purpose of this paper is to investigate the co-movement between OPEC oil price and returns of the Tehran Stock Exchange market. To analyze the relationship between two variables, applied the wavelet coherence approach and utilized daily data during the period of 2009-2021. Findings show there is a positive correlation between oil prices and stock market returns. Comparison of the data in annual time-frequency scale indicated that the oil price and stock market returns are in phase from 2009 to 2011, and is observed a positive relationship between them. From December 2011 to August 2015, both variables are in phase, and oil price is the leading factor in the stock market. During the period 2015 to 2021, both variables are in phase, but coherency between oil price and stock market returns is not observed.در اقتصاد ایران بخش نفت از جایگاه قابل توجهی برخوردار است؛ به طوری که تغییرات قیمت نفت، بخشها و بازارهای مختلف اقتصادی از جمله بازار سهام را تحت تاثیر قرار میدهد. بازار سهام از بازارهای مهم مالی است که بهصورت بالقوه میتواند در شکل یک مجرای کارآ پسانداز و نقدینگیهای سرگردان کشور را جذب و با تبدیل آن به سرمایهگذاری، رشد و توسعه اقتصادی را بهبود بخشد. بنابراین بررسی ارتباط بین قیمت نفت و عایدی بازار سهام کشور مهم و ضروری است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف پژوهش حاضر بررسی همحرکتی بین قیمت نفت اوپک و عایدی بازار بورس تهران است. برای تجزیه و تحلیل ارتباط بین دو متغیر از رویکرد همدوسی موجک و دادههای روزانه طی دوره 2009-2021 استفاده شده است. یافتهها نشان میدهند بین قیمت نفت و عایدی بازار سهام رابطه مثبتی وجود دارد. تحلیل دادهها در مقیاس زمانی سالانه حاکی است طی دوره 2011 - 2009 قیمت نفت و عایدی بازار سهام هم فاز هستند و رابطه مثبتی بین آنها مشاهده میشود؛ از دسامبر 2011 تا آگوست 2015 هر دو متغیر هم فاز هستند و قیمت نفت عامل حرکت بازار سهام است. در دوره زمانی 2015 تا 2021 هر دو متغیر هم فاز هستند، اما همدوسی بین قیمت نفت و بازده بازار سهام مشاهده نمیشود.https://aes.basu.ac.ir/article_3986_012c9706718cf12e1e866dc93ba18b7f.pdfدانشگاه بوعلی سینافصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران2322-2530103820210622Investigating Interactions among Health Care Indicators, Income Inequality and Economic Growth: A Case Study of Iranبررسی تعاملات بین شاخصهای مراقبتهای سلامتی، نابرابری درآمد و رشد اقتصادی: مطالعۀ موردی ایران6994398810.22084/aes.2021.21983.3092FAسیداحسانحسینی دوستاستادیار گروه اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران0000-0001-7199-8734حمیدسپهردوستدانشیار گروه اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران0000-0002-0101-4549اکبرخدابخشیاستادیار گروه اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایرانشرارهمساحیکارشناس ارشد گروه اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایرانJournal Article20200629Life expectancy and infant mortality are two major indicators for assessing the efficiency of every social health system. The bulk of literature on health economics is related to unilateral influences of macroeconomic variables on health sector indices and less attention has been paid to bilateral and simultaneous effects. Therefore, this paper aims to examine the bilateral and simultaneous impacts of the key macroeconomic variables on life expectancy and infant mortality in Iran during 1981-2018. To this end, by considering the government’s health care expenditures and GINI coefficient, a system of simultaneous equations based on variables of life expectancy, infant mortality and economic growth is developed. The findings indicated that income growth per capita affects the growth of life expectancy index positively by 31%, but the growth of social-class differences or income inequality has a negative effect on this index. Moreover, the escalation of health care budget in Iran has led to slumps in infant mortality rate by 83%. Such outcome exhibits the significant role of government, parliament and legislature in approving and improving the budget of the Ministry of Health and facilitating achievement of higher social-health standards. Finally, findings of present study reflected the simultaneous and positive effects of improving growth of life expectancy and reverse effect of infant mortality growth indices on the economic growth of Iran. The estimations provided evidence on the interactions between enhancing the macroeconomic conditions and improving the health economy indicators and existence of a reinforcing loop between them.امید به زندگی و مرگومیر نوزادان ازجمله مهمترین شاخصهای ارزیابی کارایی سیستم سلامت اجتماعی محسوب میشوند. حجم بزرگی از مطالعات انجام شده در حوزۀ اقتصاد بهداشت مربوط به اثرات خطی و یکجانبۀ متغیرهای اصلی کلان اقتصادی اقتصادی ازقبیل نابرابری درآمد و رشد اقتصادی بر روی شاخصهای اقتصاد بهداشت بودهاند و کمتر به اثرات دوجانبه و همزمان توجه شده است. ازا ینروی، مقاله حاضر به بررسی اثر دوجانبه و همزمان متغیرهای اشاره شده در اقتصاد ایران میپردازد. بدینمنظور، دستگاه معادلات همزمان مبتنیبر متغیرهای امید به زندگی، مرگومیر نوزادان و رشد اقتصادی با درنظر گرفتن ضریب جینی در معادلات طی دورۀ زمانی 1395-1360 برآورد گردیده است. یافتهها نشان میدهند که رشد درآمد ملی بهطور مثبت و با ضریب تأثیر 31% شاخص امید به زندگی ایرانیان را تحتتأثیر قرار میدهد، ولی رشد اختلاف طبقاتی و نابرابری درآمدی، اثری منفی بر این شاخص داشته است. همچنین، با افزایش بودجۀ مراقبت و بهداشت در ایران، شاخص مرگومیر نوزادان رشد منفی چشمگیر 81% را تجربه نموده است که اهمیت نقش مجلس و قوۀ مقننه در تصویب و ارتقاء بودجه وزارت بهداشت و تسهیل دستیابی به سطوح بالاتری از شاخصهای بهداشتی و سلامت را نشان میدهد. درنهایت، برآوردها بیانگر اثر همزمان و مثبت بهبود رشد شاخص امید به زندگی و اثر معکوس افزایش رشد مرگومیر نوزادان بر رشد اقتصادی میباشد. یافتههای این پژوهش نشاندهندۀ وجود یک «حلقۀ تقویتکننده» بین بهبود شرایط اقتصادی و بهبود شاخصهای اقتصاد سلامت است و شواهدی مبنیبر وجود رابطهای متقابل و دوجانبه بین متغیرهای این دوحوزه در اقتصاد ایران بهدست آمده است.https://aes.basu.ac.ir/article_3988_aa0b7cb736feb42d2599df75ef7b90c3.pdfدانشگاه بوعلی سینافصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران2322-2530103820210622Nonlinear Relationship Between Food Price Uncertainty and Food Security in Iranian Households: Evidence from GAS Modellingرابطۀ غیرخطی نااطمینانی شاخص قیمت موادغذایی و امنیت غذایی در خانوارهای ایرانی: شواهدی از مدل GAS95116355310.22084/aes.2020.22207.3119FAفاطمهباقرزاده آذرمدرس گروه اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد و مدیریت، دانشگاه ارومیه، ایرانمحمد علیمتفکرازاداستاد گروه اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانJournal Article20200727The main purpose of this study is to investigate the effect of food price uncertainty on food security in Iranian householdsduring the period 1981-2018 in a nonlinear model. To estimate uncertainty, the Generalized Autoregressive Score Model, and to estimate the effect of food price uncertainty on food security, the Smooth Transition Autoregressive model has been used. The results show that food price uncertainty in the first regime (low level of investment in agriculture) has a negative and significant effect and in the second regime (high level of investment in agriculture) has a negative and non-significant effect on food security. In the first regime, where the level of investment in the agricultural sector is below the threshold, as food price fluctuations increase, market uncertainty increases and signals with less transparency to producers and consumers. Under these circumstances, consumers will face the problem of reduced purchasing power and insecurity in access to food, which has a negative impact on food security. While, in the second regime and increasing the level of investment in the agricultural sector, the negative effects of uncertainty on food security can be partially offset. According to the results of the present study, officials should take effective steps on one hand, by prioritizing the financing of investment in the agricultural sector and facilitating the conditions of activity of the private and cooperatives sector in this field like moving from traditional to industrial agriculture. On the other hand, to reduce the price gap, regulate the market demand of agricultural products, and create conditions for food price stability, create a kind of protection against short-term fluctuations and shocks.هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر نااطمینانی قیمت موادغذایی بر امنیت غذایی در خانوارهای ایرانی طی دورۀ 1359-1396 در چارچوب یک مدل غیرخطی است. جهت برآورد نااطمینانی از مدل امتیاز خودرگرسیونی تعمیم یافته و برای برآورد تأثیر نااطمینانی قیمت موادغذایی بر امنیت غذایی از مدل خود رگرسیونی انتقال ملایم استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که نااطمینانی قیمت مواد غذایی در رژیم اول (سطح پایین سرمایهگذاری در بخش کشاورزی) تأثیر منفی و معنادار و در رژیم دوم (سطح بالا سرمایهگذاری در بخش کشاورزی) تأثیر منفی و غیرمعنادار بر امنیت غذایی دارد. در رژیم اول که سطح سرمایهگذاری در بخش کشاورزی از حد آستانه کمتر است، با افزایش نوسانات قیمت مواد غذایی، نااطمینانی در بازار افزایش و علائم با شفافیت کمتری به تولیدکننده و مصرفکننده سیگنال میدهد. در این شرایط مصرفکنندگان با مشکل کاهش قدرت خرید مردم و نااطمینانی در دسترسی به مواد غذایی مواجه خواهند شد، که تأثیر منفی بر امنیت غذایی دارد. درحالیکه رژیم دوم و افزایش سطح سرمایهگذاری در بخش کشاورزی توانسته است تا حدودی تأثیرات منفی نااطمینانی بر امنیت غذایی را خنثی نمود. با توجه به نتایج مطالعۀ حاضر، مسئولان بایستی از یکسو، با اولویتدهی به تأمین منابع مالی سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و تسهیل شرایط فعالیت بخش خصوصی و تعاونیها در این زمینه و حمایت از کشاورزان گامهای مؤثری بردارند؛ ازسویی دیگر، برای کاهش فاصلۀ قیمتها، تنظیم تقاضای بازار محصولات کشاورزی و ایجاد شرایط ثبات قیمت موادغذایی نوعی مصونیت در مقابل نوسانات و شوکهای کوتاهمدت ایجاد نمایند.https://aes.basu.ac.ir/article_3553_48b47edcb221613897f0c343dd1a02ff.pdfدانشگاه بوعلی سینافصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران2322-2530103820210622Foreign Direct Investment Inflows and Economic Growth:
Evidence from Selected Islamic State Countriesاثر سرمایهگذاری مستقیم خارجی و سرمایۀ انسانی بر رشد اقتصادی: شواهدی از کشورهای منتخب اسلامی117131375210.22084/aes.2020.22017.3099FAمحمدمولاییاستاد گروه اقتصاد، دانشکدۀ علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایرانابوریحانانتظارکارشناسی ارشد اقتصاد، گروه اقتصاد، دانشکدۀ علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایرانJournal Article20200704Foreign direct investment (FDI) as a growth accelerating component has received a great attention in developed countries even in developing and less developed countries during recent years. It has a matter of greater concern for the economists how FDI affects economic growth of the host country economy. In closed economy there is no access to the foreign instruments and savings, this type of economy solely based on the domestic savings and investment sources. But in open economy, the investment comes from both sources either from domestic savings or foreign capital inflows like FDI. FDI enables the host country to achieve the investment level beyond its capacity to improve GDP and economic growth. FDI encourages the process of economic growth by filling up the saving-investment gap; transferring advanced technology, new entrepreneurship. This study investigates the impact of Foreign Direct Investment on economic growth in 30 Islamic countries. The econometric model is estimated by using Pooled Mean Group (PMG) for dynamic heterogeneous panels over the period 1992-2018. The results of the study show that FDI inflows have positive and significant effects on economic growth. Of course, the impacts of interaction terms between FDI and human capital; FDI, and trade openness on economic growth are more than each of them separately in the long and short run. The study suggests that the Islamic governments should design and implement appropriate fiscal, monetary and trade policies to make and improve an enabling environment to attract foreign Capital inflows as a supplementary source of domestic investment.سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) یکی از عوامل شتابدهندۀ رشد اقتصادی در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه طی سالهای اخیر میباشد. موضوع مهم و موردتوجه اقتصاددانان چگونگی اثر FDI بر رشد اقتصادی کشورهای میزبان است. در اقتصاد بسته، هیچگونه دسترسی به ابزارهای مالی خارجی و پسانداز وجود ندارد؛ زیرا چنین اقتصادی صرفاً متکی به پساندازها و منابع سرمایهگذاری خارجی است. اما در اقتصاد باز، سرمایهگذاری یا از منابع پساندازهای داخلی و یا از سرمایهگذاری خارجی تأمین میشود. در این مطالعه اثر سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی 30 کشور منتخب اسلامی بررسی میشود. برای تخمین مدل از تکنیک PMG که برای پانلهای نامتجانس پویا استفاده شده است و دورۀ زمانی موردمطالعه 1992-2016 میباشد. نتایج تحقیق نشانداد که FDI دارای اثر مثبت و معنیداری بر رشد اقتصادی کشورهای مورد مطالعه است. البته اثر متقابل FDI و سرمایۀ انسانی، FDI و تجارت باز بر رشد اقتصادی بیشتر از اثرات انفرادی آنها در کوتاهمدت و بلندمدت است. براساس نتایج تحقیق، پیشنهاد میشود که دولتها باید سیاستهای مالی، پولی و تجاری مناسب را برای مساعد نمودن محیط جهت جذب جریان سرمایۀ خارجی بهعنوان مکملی برای سرمایۀ خارجی بهکار برند.https://aes.basu.ac.ir/article_3752_43b0f20afeb242870ec2a09a323e777c.pdfدانشگاه بوعلی سینافصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران2322-2530103820210622Examining the Effects of Governance on Health in Iran Using Bounds Testing Approachاثر بررسی تأثیرات حاکمیت بر سلامت در ایران با استفاده از رویکرد تست مرزها133150364710.22084/aes.2020.22192.3117FAپروانهکمالی دهکردیاستادیار گروه اقتصاد دانشگاه پیام نور، ایرانnullعبدالخالقغبیشاویکارشناس ارشد توسعه اقتصادی و برنامهریزی، ایرانفرشتهعبدالهیکارشناس ارشد توسعه اقتصادی و برنامهریزی، ایرانعلیحیدری فتح آبادیدانش آموخته اقتصاد انرژی، دانشکدۀ اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایرانJournal Article20200725Based on the World Health Organization (WHO), the efficiency of the government health system plays a vital role in improving the citizens’ quality of life. The purpose of this study is to investigate the association between political stability and corruption within the health system. The (ARDL) bounds testing approach was used in this study. The data of this study was collected from the second season of 1997 to the fourth season of 2018 once in every season and were analyzed into two groups. In the first group, infant mortality, mortality of children aged under 5, and life expectancy are dependent variables, and gross domestic product (GDP), immorality, and health care expenses are independent variables, and in the second group, the explanatory variable, namely political stability, were added as independent variables. According to the long-term results, in the first group, GDP and government health expending have a negative impact on children and infant mortality; moreover, GDP, government health expenditures, and political stability have a negative impact and corruption has a positive impact on children and infants' mortality in the second group respectively. The effects of all four variables on life expectancy were negative, which can be justified by the indicators of sustainable development and the environment. Therefore, more attention is needed by planners to allocate resources along with the leverage of corruption control and strive for political-economic stability that undermines long-term growth and prosperity.براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، کارآمدی نظام سلامت دولتها نقش حیاتی در افزایش کیفیت زندگی شهروندان هر کشور دارد. هدف از این پژوهش بررسی رابطۀ ثبات سیاسی و فساد با سلامت است. این مطالعه ازنظر هدف، کاربردی میباشد و از روش آزمون کرانهای باند ARDL استفاده شده است. دادههای مورداستفاده بهصورت فصلی از فصل دوم سال 1375تا فصل چهارم سال1397 میباشد که در قالب دو گروه مدل مجزا بهکار گرفته شدهاند؛ در مدل گروه اول، متغیرهای مرگ و میر نوزادان، مرگ و میر کودکان زیر 5 سال و امید به زندگی بهعنوان متغیر وابسته میباشند و متغیرهای مستقل این گروه شامل سه متغیر: تولید ناخالص داخلی، فساد و مخارج بهداشتی دولت؛ و در گروه دوم، علاوهبر متغیرهای گروه قبل، متغیر توضیحی ثبات سیاسی نیز اضافه شد. براساس نتایج در گروه اول، رابطۀ بلندمدت زمانیکه امید به زندگی بهعنوان متغیر وابسته درنظر گرفته میشود مورد تأیید قرار نمیگیرد، ولی در پنج حالت دیگر رابطۀ بلندمدت برقرار میباشد؛ بنابراین در ادامه، جهت بررسی تأثیر حاکمیت بر سلامت از پنج مدلی که مورد تأیید قرار گرفتند، استفاده میشود. نتایج کلی حاصل شده از پنج مدل نیز نشان میدهد که شاخصهای حاکمیت ازجمله شاخصهای مهم برای بهبود وضعیت سلامت میباشند؛ لذا توجه هر چه بیشتر مسئولین به وضعیت حاکمیت وتلاش بر ثبات سیاسی در بلندمدت و برنامهریزی مناسبتر در این رابطه ضرورت مییابد.https://aes.basu.ac.ir/article_3647_9ea307cad0272d02f7459b0f04c5a9b1.pdfدانشگاه بوعلی سینافصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران2322-2530103820210622A Survey on the Complex Aspects of COVID-19 in Pleasure and Commercial Touristic Destinations: A Comparative Case Study in Business Levelبررسی اثرات پاندمی کووید-19 بر کسب و کارهای صنعت گردشگری در مقاصد تفریحی و تجاری گردشگری: مطالعۀ مقایسهای و موردی منطقۀ تفریحی گنجنامه و شهر لالجین151174408010.22084/aes.2021.24479.3311FAداودجعفری سرشتاستادیار، گروه اقتصاد، دانشکدۀ علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران0000-0002-3333-5160سمیهرزاقیمدرس گروه اقتصاد، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20210426Although the prevalence of COVID-19 pandemic and the worldwide periodic lockdowns, and travel restrictions have heavily damaged tourism destinations, however some theorists believe that the channels and intensity of adverse effects of COVID-19 are not even in different tourism destinations and it may depend on the tourism form that the destination is endowed with. The purpose of this research is to fulfill a comparative survey between two different tourism destinations that enjoy two different tourism forms, including pleasure tourism (Ganjnameh region) and commercial based tourism (Lalejin region) in Iran and try to explore the different complex aspects of COVID-19 effects on tourism industry and compare sustainability of both tourism forms. In order that, we apply Grounded Theory (GT) model and relay on qualitative data gathered by face-to-face interviews with 40 participants who are engaged in tourism related businesses in sample destinations. In according to the results, this study critically derives 4 different aspects of complexity of the situation arisen from corona virus pandemic on tourism sector in Ganjnameh and Lalejin including: resilience strategies and sustainability, change in tourist behavior, change in the tourism industry, and aggravating factors. In addition, the results showed that changes to tourism as a result of COVID-19 is complex and uneven in two different tourist destinations. Moreover, we realized that the economic statues of Ganjnameh region which is widely depend on pleasure tourism is more vulnerable to unexpected tourism crises compared to the Lalegin region, where the economics of a big bulk of habitants depends on commercial tourisms and handicrafts. Therefore, the commercial based touristic destinations looks more resilient and sustainable in comparison to pleasure tourism formed destinations. This study released valuable information about current statues and future concerns about tourism industry and offers suitable policy implications to cope with COVID-19 effects during and after Corona crisis.پاندمی کووید-19 از اواخر سال 2019 م. آغاز شده و به سرعت، تقریباً به سرتاسر دنیا سرایت کرده و به یک بحران جهانی تبدیل شده است. این بیماری، دنیا را با مشکلات اقتصادی و اجتماعی متعددی روبهرو کرده و منجر به ورشکستگی و تعطیلی بسیاری از فعالیتهای اقتصادی، ازجمله فعالیتهای حوزۀ گردشگری شده است. براساس گزارش سازمان جهانی گردشگری (WTO)، اثرات ناشی از همهگیری کووید-19 بر صنعت گردشگری، بیش از 4 تریلیون دلار بر اقتصاد جهان زیان وارد کرده است. همچنین، براساس این گزارش، کشورهای درحال توسعه تأثیر این همهگیری را بهشدت احساس کرده و ورود گردشگران به این کشورها بین 60 تا 80 درصد کاهش یافته است. در اینمیان، کشور ایران نیز با دارا بودن ظرفیتهای گردشگری جهانی، از این معضل به دور نبوده و متحمل زیان ناشی از رکود صنعت توریسم شده است؛ بهطوریکه براساس گزارش وزارت میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور، میزان خسارات وارده بر صنعت گردشگری ایران طی 15 ماهۀ اخیر حدود 220 هزار میلیارد ریال برآورد شده است. در اینمیان، برخی از نظریهپردازان معتقدند که هرچند شیوع کووید-19 و تحمیل قرنطینههای دورهای و ایجاد محدودیتهای سفر در سرتاسر دنیا به مقاصد گردشگری ضرر رسانده است، اما به نظر میرسد اثرگذاری کووید-19 بر کسب و کارهای حوزۀ توریسم بسیار پیچیده بوده و شدت این اثرات نامطلوب و نیز کانالهای اثرگذاری آن بر کسب و کارهای حوزۀ توریسم در کشورهای مقصد گردشگریِ مختلف، یکسان نیست و برحسب نوعِ گردشگری رایج در کشورهای مقصد گردشگری، میزان این اثرگذاری متفاوت بوده است؛ لذا هدف از این مطالعه، بررسی مقایسهای اثرات همهگیری کووید-19 بر کسب و کارهای صنعت توریسم در شهر همدان و شهر لالجین میباشد. با توجه به اینکه نوع گردشگری رایج در شهر همدان، گردشگری تفریحی و تاریخی بوده و نوع گردشگری شهر لالجین، گردشگری تجاری (مبتنیبر صنایعدستی) میباشد؛ لذا بهراحتی میتوان با مقایسۀ کانالهای مختلف اثرگذاری کووید-19 بر کسب و کارهای حوزۀ توریسم در این دو منطقه، به جنبههای پیچیدۀ اثرگذاری این همهگیری پیبرد و متناسب با این کانالها و میزان اثرگذاری در این دو منطقه، استراتژیهای مناسب تابآوری و سیاستهای مناسب برای هرچه پایدارتر کردن صنعت توریسم در این مناطق ارائه داد. این مطالعه بهمنظور بررسی جنبههای پیچیدۀ شیوع کووید-19 بر کسب و کارهای صنعت توریسم در این دو منطقه از روش نظریهپردازی داده بنیاد (GT) استفاده کرده است. «برنیز» و «گرو» معتقدند که روش بستر زاد یا گراندد تئوری، بهطور معمول در زمینههایی بهکار گرفته میشوند که دانش کاملی در مورد پدیدۀ مورد بررسی در دست نباشد و هدف از آن کسب بینش و دیدگاه جدید نسبت به پدیدۀ مورد بررسی باشد. این روش کمک میکند تا محقق براساس روایتهای فردی و تجربههای شخصی افراد مطلع که همواره تجربه زیستهای از موضوع داشته و حضور فعال در کموکیف پدیده دارند، با دیدگاه درونی آنان آشنا شده و چیستی و چگونگی پدیده را شناسایی نماید (حیدری، رزاقی: 1399)؛ لذا در این مطالعه به منظور گردآوری اطلاعات اولیه، با 40 نفر از افراد فعال در حوزۀ کسب و کارهای صنعت گردشگری منطقۀ گنجنامه و لالجین مصاحبههای عمیق صورت گرفت و پس از رسیدن به مرحلۀ اشباع نظری این مصاحبهها به پایان رسید. نتایج نشاندهندۀ آن است که شدت اثرگذاری همهگیری کووید-19 بر گردشگری در این دو منطقه کاملاً متفاوت بوده و کانالهای اثرگذاری آن پیچیده است؛ به اینترتیب که کسب و کارهای موجود در منطقۀ گردشگری گنجنامه، زیان و خسارات سنگینتری نسبت به کسب و کارهای گردشگری فعال در لالجین متحمل شده و این صنعت در منطقۀ گنجنامه شکنندهتر و آسیبپذیرتر است. علاوهبر این، نتایج حاصل بیانگر این است که صنعت توریسم در مناطق گردشگری که برپایۀ صنایعدستی بوده و یا مقاصد گردشگری تجاری محسوب میشوند در مقایسه با گردشگری تفریحی، پایدارتر و در مقابل بحرانها، انعطافپذیرتر و مقاومتر هستند؛ برای مثال، با توجه به اینکه اغلب افراد فعال در حوزۀ گردشگری در لالجین دارای مهارتهای تخصصی (سفالگری) بودند به هنگام رکود ناشی از کووید-19 بهراحتی توانستند تغییر شغل درون صنعتی داده و از یک خردهفروش سفال تبدیل به تولیدکننده و یا عمدهفروش شوند؛ لذا شاغلین کسب و کارهای حوزۀ گردشگری در این منطقه بیکاری خیلی گسترده را تجربه نکردند، اما با توجه به اینکه افراد شاغل در حوزۀ گردشگری در منطقۀ گنجنامه، دارای مهارتهای تخصصی نبودند با بیکاری گستردهتری روبهرو گردیده و نتوانستند بهراحتی شغلی دیگر پیدا کنند. همچنین، نتایج مطالعۀ حاضر نشان میدهد که همهگیری کووید-19 منجر به ایجاد تغییر در علایق و سلیقههای گردشگران و نیز تغییر در درون صنعت گردشگری شده است؛ لذا بهمنظور ایجاد رونق دوبارۀ صنعت گردشگری در دوران پساکرونا، توجه به تغییرات ایجاد شده در علایق و سلیقۀ مشتریان و گردشگران امری ضروری بهنظر میرسد.https://aes.basu.ac.ir/article_4080_d3cb36b47793256226c3e417828ee5b2.pdf