دانشگاه بوعلی سینا
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
2322-2530
2322-472X
8
30
2019
08
23
تحلیل تجربی تأثیر تورم هسته بر رشد اقتصادی در ایران: کاربردی از الگوی دادههای ترکیبی با تواتر مختلف
1
23
FA
یکتا
اشرفی
دکتری اقتصاد پردیس دانشگاه فردوسی مشهد
yektaashrafi@gmail.com
روزبه
بالونژادنوری
دکتری اقتصاد دانشگاه مازندران
roozbeh_noury@yahoo.com
فاطمه
جهانگرد
دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی
jahangard@yahoo.com
10.22084/aes.2019.18162.2804
از نظر سیاستگذار پولی، همه تغییرات شاخص قیمت مصرفکننده دارای اهمیت یکسانی برای اعمال سیاست پولی و تأثیر بر رشد اقتصادی نیستند؛ با این توجیه بخشی از تغییرات این شاخص دائمی و بخش دیگری از آن موقت و گذرا است و نباید در مقابل تغییرات موقت واکنش نشان داد. همچنین تغییرات قیمتهای نسبی حاصل از تکانههای موقت در بلندمدت بهواسطه انعطافپذیری قیمتها و در نتیجه جانشینی کالاها توسط مصرفکننده تعدیلشده و در نهایت در بلندمدت بر تورم و بهتبع آن بر رشد اقتصادی بدون اثر خواهد بود؛ بنابراین برخی از اقتصاددانان اعتقاد دارند، بهتر است تصمیمات سیاستگذاران پولی مبتنی بر تورم هسته باشد. در مقاله حاضر ابتدا تورم هسته محاسبه شده و سپس اثر تورم هسته بر رشد اقتصادی در ایران برای بازه زمانی 1397-1384، با استفاده از دادههای ترکیبی با تواتر مختلف (MIDAS) موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که عمق مالی، تورم هسته و درآمدهای نفتی دارای اثر منفی و معناداری بر رشد اقتصادی میباشند. همچنین آزادی تجاری، هزینههای عمرانی دولت، موجودی سرمایه و جمعیت فعال دارای اثر مثبت بر رشد اقتصادی بوده و متغیر مجوزهای اشتغال دارای اثر معناداری بر رشد اقتصادی نیست.
رشد اقتصادی,تورم هسته,دادههای ترکیبی
https://aes.basu.ac.ir/article_2808.html
https://aes.basu.ac.ir/article_2808_cf4c296aee707bba070df441a1d69144.pdf
دانشگاه بوعلی سینا
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
2322-2530
2322-472X
8
30
2019
08
23
سیاست پولی و درجه گذار نرخ ارز در ایران
25
55
FA
فاطمه
مشهدی زاده
دانشجوی دکتری اقتصاد، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران
f_mashhadizade@yahoo.com
خسرو
پیرایی
دانشیار، گروه اقتصاد، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران
dr.piraiee@gmail.com
بیت اله
اکبری مقدم
0000-0003-0602-5172
استادیار گروه اقتصاد، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
akbari.beitollah@gmail.com
هاشم
زارع
استادیار گروه اقتصاد، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران
hashem.zare@gmial.com
10.22084/aes.2019.17891.2780
بررسی اثر نرخ ارز بر اقتصاد و پاسخ سیاست پولی به شوکها هنگامیکه گذار نرخ ارز ناقص است ازجمله موضوعات اساسی در اقتصاد ایران بهشمار میرود. نرخ ارز اثر قابلملاحظهای بر تورم و رابطه مبادله دارد و اثرات شوکهای متفاوت را از طریق قیمت واردات و شاخص قیمت مصرفکننده به کل اقتصاد انتقال میدهد. پژوهش حاضر ابتدا اثرگذار ناقص نرخ ارز بر اقتصاد و سیاست پولی در چارچوب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی را بررسی نموده، سپس تأثیر درجات مختلف گذار نرخ ارز بر اقتصاد ایران، در برخورد با شوک رابطه مبادله و شوک بهرهوری صادرات را نشان داده است. نتایج حاکی از آن است که شوک رابطه مبادله موجب کاهش تولید نفت و افزایش تولید غیر مبادلهای، تولید کل و تورم شاخص مصرفکننده میگردد و شوک بهرهوری صادرات تولید نفت و تولید کل را افزایش و تولید غیرمبادلهای و تورم شاخص مصرفکننده را کاهش میدهد. همچنین بررسی درجات مختلف گذار نرخ ارز بر اقتصاد ایران نشان از این دارد که هرچه درجه چسبندگی قیمت واردات بیشتر باشد اثر تغییرات نرخ ارز بر تورم وارداتی و تورم شاخص مصرفکننده کمتر میگردد و اثر سیاست پولی از کانال نرخ ارز در این شرایط بر متغیرهای اقتصادی را کاهش میدهد. بعلاوه گذار ناقص نرخ ارز خود باعث کاهش اثر شوکها بر اقتصاد میگردد. بهعبارتدیگر نرخ ارز با گذار ناقص تا حدودی اثرات شوکها را جذب میکند.
گذار ناقص نرخ ارز,سیاست پولی,تعادل عمومی پویای تصادفی,شوک رابطه مبادله,شوک بهرهوری صادرات
https://aes.basu.ac.ir/article_2809.html
https://aes.basu.ac.ir/article_2809_db4aef938aa2a7f3c78ed8e4fb3178c5.pdf
دانشگاه بوعلی سینا
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
2322-2530
2322-472X
8
30
2019
08
23
ارزیابی تأثیر شوکهای ساختاری بر بیثباتی تولید در اقتصاد ایران
57
85
FA
داریوش
حسنوند
استادیار گروه اقتصاد دانشگاه آیت ا... العظمی بروجردی (ره)
hassanvand.d@gmail.com
سید پرویز
جلیلی کامجو
استادیار گروه اقتصاد دانشگاه آیت ا... العظمی بروجردی (ره)
parviz.jalili@gmail.com
10.22084/aes.2019.18607.2837
در سه دهه اخیر جهان شاهد کاهش بیثباتی اقتصادی و بهویژه بیثباتی تولید ناخالص داخلی است که بهنام تعدیل بزرگ شناخته میشود. در مورد علت این پدیده اتفاقنظر وجود ندارد و سه فرضیه شانس خوب، سیاست خوب و تغییرات ساختاری در مطالعات نظری و تجربی بهعنوان علت آن بیانشده است. هدف این پژوهش ارزیابی این سه فرضیه فوق؛ به شکل رابطه بین بیثباتی GDP حقیقی، شاخص سیاست پولی، شاخص آزادسازی مالی، نرخ ارز بازار آزاد، درآمدهای نفتی، وقوع انقلاب، جنگ و تحریمها با استفاده از یک مدل خودرگرسیونی برداری ساختاری SVAR با اعمال محدودیتهای بلانچارد – کو (B-Q)، در دوره ۱۳۹۶-۱۳۳۸برای اقتصاد ایران است. بر اساس نتایج مدل SVAR، بیشترین تکانه بیثباتی تولید حقیقی ۹۷۱/۰ ناشی از تکانه شاخص سیاست پولی و کمترین تأثیر ۱/۰ ناشی از تکانه آزادسازی مالی است. در بین تمام عوامل، بیشترین تأثیر ناشی از تکانه انقلاب و جنگ ۹۷۸/۰ بر بیثباتی تولید است. کمترین تأثیر نیز متعلق به تکانه درآمدهای نفتی بر تکانههای شاخص سیاست پولی با ضریب ۰۰۲/۰ است. از اینرو، هر سه دسته از متغیرهای توضیحدهنده علل بیثباتی در ایران حاکمیت دارند، اما اثر سیاست پولی در بیثباتی تولید ۹۷۱/0 بیشتر از دو عامل شانس خوب شامل نوسان درآمدهای نفتی ۸۳۱/0 و نرخ ارز ۵۸۷/0 و تغییرات ساختاری شامل جریان ورودی سرمایه به تولید، ۰۰۲/0 است. بهمنظور کاهش بیثباتی تولید پیشنهاد میگردد سیاست پولی قاعدهمند توسط بانک مرکزی اجرا گرد. بهجای تلاش برای جذب سرمایهگذاری خارجی که کمترین تأثیر را بر بیثباتی تولید دارد، درآمدهای نفتی در راستای افزایش تولید ملی سرمایهگذاری گردد. همچنین سیاست ارزی شفاف و بلندمدت بهمنظور کاهش اثرات بیثباتی نرخ ارز بر تولید ملی اجرا گردد.
ایران,بیثباتی GDP,سیاست پولی,تغییر ساختاری,تعدیل بزرگ
https://aes.basu.ac.ir/article_2810.html
https://aes.basu.ac.ir/article_2810_4fd83b90c4243292fd3922ff06e0f418.pdf
دانشگاه بوعلی سینا
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
2322-2530
2322-472X
8
30
2019
08
23
نهادها، پیش نیاز تجارت در اقتصاد دانشبنیان
87
105
FA
رحمن
میرزاییان
دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه رازی
rahmanmirzaeian@yahoo.com
کیومرث
سهیلی
0000-0002-2586-3131
دانشیار گروه اقتصاد، دانشگاه رازی
qsoheily@yahoo.com
سید محمدباقر
نجفی
استادیار گروه اقتصاد، دانشگاه رازی
najafi122@yahoo.com
جمال
فتحاللهی
استادیار گروه اقتصاد، دانشگاه رازی
jfathollahi@gmail.com
10.22084/aes.2019.18204.2803
ایجاد، توسعه و تقویت نهادها، بر تجارت بین الملل تأثیرگذار است و از پیش نیازهای آن می باشد. تبیین فرآیند و کانالهای اثرگذاری انواع نهادها بر تجارت بین کشورها و کمی سازی آن بر اساس روش های علمی، از اهمیت خاصی برخوردار است که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مقاله، اثر نهادهای آزادی اقتصادی و حکمرانی خوب به عنوان سطوح دوم و سوم تحلیل نهادی از نظریه چهار سطح تحلیل اجتماعی اولیور ویلیامسون، بر تجارت بین تعدادی از کشورهای آسیایی پیشرو در حوزه اقتصاد دانشبنیان، با بکارگیری مدل جاذبه و روش دادههای تابلویی، با استفاده از آمار و اطلاعات دوره 2005 تا 2014 بررسی شده است. براساس نتایج حاصل از پژوهش، نهادها در تجارت بین کشورها اثرگذار بوده و از طریق کانالها و مجراهای مهمی چون رقابت، مزیت رقابتی، سرمایه انسانی، بهرهوری و هزینه مبادله؛ تجارت بین آنها را تحت تأثیر قرار داده است. برآورد مدلها نشان داد که تأثیر شاخصهای حکمرانی خوب و آزادی اقتصادی بر تجارت بین کشورها مثبت و معنیدار بوده است. بر اساس نتایج مدل های برآورد شده، افزایش یک درصدی در شاخص آزادی اقتصادی در کشورهای صادرکننده و واردکننده میزان تجارت آنها را به ترتیب به میزان 78/3 و 49/3 درصد افزایش داده است. همچنین، با افزایش یک درصدی در شاخص حکمرانی خوب برای کشورهای صادرکننده، تجارت آنها 933/0 درصد افزایش یافته است. تأیید تأثیرگذاری مثبت نهادها بر تجارت بین کشورها، بیانگر آن است که ایجاد، توسعه و تقویت نهادها؛ جهت توسعه تجارت بین این کشورها، امری ضروری است.
نهاد,تجارت,دادههای تابلویی,اقتصاد دانشبنیان
https://aes.basu.ac.ir/article_2811.html
https://aes.basu.ac.ir/article_2811_476969ee780eb9a8e05b6d26090a1725.pdf
دانشگاه بوعلی سینا
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
2322-2530
2322-472X
8
30
2019
08
23
کارایی انرژی و هزینه نهایی کاهش دیاکسید کربن در نواحی شهری ایران
107
129
FA
نجیبه
غلامی
کارشناس ارشد اقتصاد انرژی دانشگاه شهید باهنر کرمان
n_gholami1991@yahoo.com
زین العابدین
صادقی
0000-0002-6591-6090
دانشیار گروه اقتصاد، دانشگاه شهید باهنر کرمان
z_sadeghi@uk.ac.ir
سیِِِِد عبدالمجید
جلائی اسفند آبادی
استاد گروه اقتصاد، دانشگاه شهید باهنر کرمان
jalaee44@gmail.com
10.22084/aes.2019.18181.2801
یکی از مهمترین چالشهای فرا روی دولتها در قرن بیستویکم، بحرانهای زیستمحیطی است. شناسایی عوامل مخرب، اندازهگیری هزینههای تخریب محیطزیست و مدیریت کردن عوامل کاهشدهنده آنها نقش مهمی در حفظ این ثروت بیهمتا دارد. هدف اصلی این پژوهش اندازهگیری کارایی انرژی و هزینه نهایی کاهش دیاکسید کربن در منطقههای شهری استانهای ایران است. این مطالعه با استفاده از اطلاعات سریهای زمانی سالهای 1385-1393 صورت گرفته است و کلیه استانها کشور براساس تقسیمبندی وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران در قالب 5 منطقه بر حسب عوامل همجواری، محل جغرافیایی و اشتراکات طبقهبندی شدهاند. این پژوهش با استفاده از مدلسازی برنامهریزی ریاضی انجام شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که متوسط کارایی انرژی منطقههای 3، 2 و 5 بالای میانگین مناطق کل کشور و منطقههای 1 و 4 در پایین میانگین قرار دارند. منطقه 3 با کارایی 0.93 بالاترین کارایی انرژی و منطقه 4 با امتیاز 0.61 پایینترین کارایی انرژی را دارا میباشند و منطقه 1 بالاترین میزان انتشار دیاکسید کربن از بین مناطق را به خود اختصاص داده است و منطقه 3 که بالاترین میزان کارایی انرژی را دارد انتشار دیاکسید کربن آن در حداقل ممکن قرار دارد. میانگین قیمت نسبی سایهای انتشار دیاکسید کربن تمام مناطق برابر با 21.5 ده هزار ریال برای هر تن است. متوسط ارزش سایهای آلودگی همه مناطق کشور براساس محصول مطلوب برابر با 194.4 ده هزار ریال برای هر تن است.
کارایی انرژی,هزینه کاهش نهایی دیاکسید کربن,قیمت سایهای آلودگی
https://aes.basu.ac.ir/article_2812.html
https://aes.basu.ac.ir/article_2812_cd94f4d0101fc076056cabb1b38de893.pdf
دانشگاه بوعلی سینا
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
2322-2530
2322-472X
8
30
2019
08
23
ارائه یک مدل تعادل عمومی قابلمحاسبه برای تجزیه اثر بازگشتی حاملهای انرژی در اقتصاد ایران
131
157
FA
موسی
خوشکلام خسروشاهی
استادیار گروه اقتصاد، دانشگاه الزهرا
musa_khosroshahi@yahoo.com
10.22084/aes.2019.18306.2809
شواهد آماری مربوط به حاملهای انرژی (که در تولید کالاها و خدمات و اجزای تقاضای نهایی مورداستفاده هستند)، نشان میدهند که مصرف حاملهای انرژی در ایران نسبت به متوسط جهانی بیشتر بوده و از کارائی مصرف کمتری نیز برخوردارند بنابراین مدیریت تقاضای انرژی امری ضروری است. در بین روشهای مدیریت تقاضای انرژی، بهبود کارائی از رویکردهای مهم در اقتصاد جهانی محسوب میشود. اهداف مقاله با فرض شوک 5 درصد بهبود کارائی حاملهای انرژی (زغالسنگ، بنزین، گازوئیل، برق و گاز طبیعی) در چارچوب مدل CGE مبتنی بر ماتریس حسابداری اجتماعی عبارت از (1) برآورد اثر بازگشتی کل اقتصاد و اندازهگیری آن به تفکیک بخشهای تولیدی و تقاضای نهایی (2) اندازهگیری اثر بازگشتی بخشهای تولیدی به تفکیک اثرات جانشینی و تولیدی هستند. روش انجام تحقیق مبتنی بر رویکرد دومرحلهای شامل تجزیه اثر بازگشتی اقتصاد به تقکیک بخشهای تولیدی و تقاضای نهایی و همچنین تجزیه اثر بازگشتی بخشی به اثرات جانشینی و درآمدی است. نتایج حاکی است که اثر بازگشتی کل اقتصاد برای زغالسنگ، بنزین، گازوئیل، برق و گاز بهترتیب برابر با 34، 30، 26، 23 و 18 درصد بوده بنابراین به دنبال بهبود کارائی هرکدام از حاملهای انرژی، ذخیره انتظاری انرژی محقق نمیشود. مطابق نتایج، بخشهای با بیشترین وابستگی به حاملهای انرژی، از بیشترین اثر بازگشتی نیز برخوردارند. همچنین یافتهها نشان میدهند که بنگاههای اقتصادی در کوتاهمدت، برای آنکه بیشترین انتفاع را از بهبود کارائی حاملهای انرژی داشته باشند از جانشینی بین حاملهای انرژی با سایر نهادهها بهره گرفته و توسعه ظرفیتهای تولیدی را به دوره زمانی بلندمدت منتقل میکنند.
اثر بازگشتی,مدلسازی اقتصادی,CGE,ارتقاء کارائی,حاملهای انرژی
https://aes.basu.ac.ir/article_2813.html
https://aes.basu.ac.ir/article_2813_95678101bf91e8a984845bf600eb250e.pdf
دانشگاه بوعلی سینا
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
2322-2530
2322-472X
8
30
2019
08
23
الگوسازی فرار مالیاتی در صنایع کارخانهای ایران
159
173
FA
مانی
موتمنی
0000-0002-4814-3276
استادیار گروه اقتصاد دانشگاه مازندران
m.motameni@umz.ac.ir
10.22084/aes.2019.18501.2828
ساختار پیچیدهی تبدیل مواد اولیه به محصول در صنایع کارخانهای، ایجاد تناظر بین داده و ستانده را دشوار میسازد. چنین بنگاههایی میتوانند با وجود نظام مالیات بر ارزشافزوده بخشی از فروش خود را پنهان نمایند. در این پژوهش فرض شده است که انگیزهی اصلی بنگاه در چنین اقدامی فرار از مالیات بر سود است. هدف پژوهش حاضر، الگوسازی این نوع فرار مالیاتی است. در الگو، ارتباطی بین فرار مالیاتی و اجزای بهای تمامشدهی محصول صنعتی ایجاد شد. با استفاده از فرایند تصادفی، توزیعی برای ظرفیت مالیاتی، مالیات رسمی و فرار مالیاتی شکل گرفت. یافتهی پژوهش نشان میدهد که فرار مالیاتی در صنایع کارخانهای ایران حدود 40 درصد از درآمد مالیاتی دولت در این حوزه را از میان میبرد. بخشی از فرار مالیاتی محاسبهشده مربوط به مالیات بر ارزشافزوده است که بار آن به بنگاه تحمیل نمیشود ولی بهدلیل فروش غیررسمی، مالیات مرتبط با ارزشافزودهی ایجاد شده در بخش تولید و توزیع به دولت منتقل نمیگردد. جمع ارزش فرار مالیاتی معادل 2/4 درصد از درآمد صنایع کارخانهای است.
توزیع پِرت,صنایع کارخانهای,فرار مالیاتی,مالیات بر ارزشافزوده,مالیات بر سود
https://aes.basu.ac.ir/article_2814.html
https://aes.basu.ac.ir/article_2814_501ad816cb9b8fdbbbd7a8967b39bf65.pdf
دانشگاه بوعلی سینا
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
2322-2530
2322-472X
8
30
2019
08
23
عوامل مؤثر بر تقاضای انرژی فسیلی در بخش صنعت ایران
177
193
FA
محمد
مولایی
دانشیار گروه اقتصاد، دانشگاه بوعلی سینا
mowlaei.mohammad@gmail.com
ابوریحان
انتظار
کارشناس ارشد اقتصاد، دانشگاه بوعلی سینا
intezaraburaihan@gmail.com
10.22084/aes.2019.18726.2845
انرژی فسیلی از نهادههای مهم در فرآیند تولید بنگاههای صنعتی میباشند. بنگاههای صنعتی از ترکیب انرژی با سایر نهادههای تولید، محصولات خود را ساخته و به بازار عرضه میکنند . ازاینرو، شناخت تقاضای انرژی فسیلی و عوامل مؤثر بر آن در کنار دیگر سیاستهای حاکم بر تقاضای انرژی میتواند نقش مؤثری در فرایند تصمیمگیریهای اقتصادی داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی عوامل مؤثر بر تقاضای انرژیهای فسیلی در بخش صنعت در ایران طی سالهای 94-1361 با بهرهگیری از روشARDL است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که کشش قیمتی تقاضای انرژی فسیلی در بلندمدت و کوتاهمدت باکشش هستند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که انرژیهای فسیلی در بخش صنعت باکشش هستند و سیاست قیمتی در بهینه کردن تقاضای بنگاههای صنعتی مؤثر است و میتواند در مدیریت مصرف و ایجاد انگیزه لازم برای مصرف بهینه تأثیر بگذارد.کشش متقاطع تقاضا در بلندمدت و کوتاهمدت رابطه جانشینی بین حاملهای انرژی فسیلی و انرژی الکتریکی از خود نشان میدهد. کشش درآمدی تقاضا نیز در بلندمدت و کوتاهمدت دارای اثر مستقیم بر مصرف بهینه انرژی فسیلی در بخش صنعت است، بطوریکه با افزایش تولیدات صنعتی، ارزشافزوده بنگاههای صنعتی افزایش یافته و تقاضا برای انرژی فسیلی بیشتر میشود.
انرژی فسیلی,برق,بخش صنعت,کشش بلندمدت و کوتاهمدت تقاضا
https://aes.basu.ac.ir/article_2815.html
https://aes.basu.ac.ir/article_2815_e5591a48bd73539f9fa648c2af87542e.pdf
دانشگاه بوعلی سینا
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
2322-2530
2322-472X
8
30
2019
08
23
تأثیر ساختار مالی بر رشد اقتصادی در ایران: رویکرد غیرخطی مارکوف- سوئیچینگ
195
221
FA
الهام
محمدی
دانش آموخته کارشناسی ارشد اقتصاد، دانشگاه ارومیه
e.mohammadi672015@gmail.com
یوسف
محمدزاده
استادیار گروه اقتصاد دانشگاه ارومیه
yo.mohammadzadeh@urmia.ac.ir
علی
رضازاده
0000-0001-9755-1981
استادیار گروه اقتصاد دانشگاه ارومیه
a.rezazadeh@urmia.ac.ir
10.22084/aes.2019.17790.2767
مطالعات تجربی انجام یافته، نتایج متفاوتی از اهمیت بخش مالی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها و همچنین تأثیر نوع ساختار مالی بر رشد آنها به دست آوردهاند. این تفاوت از یکسو ریشه در ساختار و شرایط هر کشوری دارد و از سوی دیگر در یک جامعه، اثر ساختار مالی بر روی رشد اقتصادی میتواند در زمانهای مختلف (مانند دوره رونق و رکود) متفاوت باشد. ازاینرو، در مطالعه حاضر، با معرفی ساختار مالی بانک محور و بازار محور، تأثیر هر یک از آنها بر رشد اقتصادی ایران با استفاده از تکنیک غیرخطی مارکوف-سوئیچینگ و با استفاده از دادههای فصلی طی دوره 1393:4-1380:1 موردبررسی قرار گرفته است. یافتههای تجربی بیانگر آن است که رابطه آماری معنیداری بین ساختار مالی کشور و رشد اقتصادی وجود دارد، بهطوریکه در شرایط رکودی ساختار مالی بانک محور تأثیر بیشتری نسبت به ساختار مالی بازار محور بر رشد GDP در ایران دارد. لذا میتوان توصیه نمود که سیاستگذاران و برنامهریزان اقتصادی کشور در شرایط رکود اقتصادی میتوانند بار تأمین مالی موردنیاز برای رشد و توسعه بنگاهها را به سمت بانکها سوق دهند و در شرایط رونق اقتصادی از بازار سرمایه بهعنوان بازوی تأمین مالی بنگاهها کمک بگیرند. ضمن اینکه در تمام شرایط اقتصادی، باید گسترش و بهبود بخش مالی اقتصاد را موردتوجه جدی قرار دهند.
رشد اقتصادی,ساختار مالی,بازار سهام,اعتبارات بانکی,مدل مارکوف- سوئیچینگ
https://aes.basu.ac.ir/article_2816.html
https://aes.basu.ac.ir/article_2816_785384cc4d8f9fc20f07a71bbcbbc757.pdf
دانشگاه بوعلی سینا
فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
2322-2530
2322-472X
8
30
2019
08
23
برآورد کارایی تخصیصی نهادههای انرژی در بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات
223
255
FA
نورالله
صالحی آسفیجی
استادیار گروه اقتصاد دانشگاه شهید باهنر کرمان
salehinoor@gmail.com
سید فرساد
میرحسینی گوکی
کارشناسی ارشد علوم اقتصادی دانشگاه شهید باهنر کرمان
mirhoseinyf.88@gmail.com
رضا
اشرف گنجویی
0000-0003-3854-8445
دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه شهید باهنر کرمان
reza_ash@eco.usb.ac.ir
10.22084/aes.2019.17723.2764
انرژی بهعنوان یکی از عوامل اصلی تولید دارای جایگاه مهمی در فعالیتهای اقتصادی است. محدودیت منابع انرژی و مسئله آلودگی محیطزیست بهدلیل استفاده بیرویه از منابع انرژی (بهویژه سوختهای فسیلی)، ضرورت استفاده کارآمد و بهینه انرژی را ایجاب کرده و باعث شده است که مقوله کارایی انرژی در سیاستگذاریها و اغلب مطالعات بخش انرژی در دنیا مورد تأکید قرار گیرد. در این مطالعه بررسی تأثیر کارایی انرژی بر ارزشافزوده بخشهای اقتصادی ایران طی دورهی زمانی سالهای 95-1370 طی دو بخش انجام گرفت؛ در بخش اول تابع تولید ترانسلوگ مرزی با مشاهدات ترکیبی به کمک نرمافزار استتا 13 تخمین زده شد و به کمک شرط مرتبه اول حداقل کردن هزینه، کارایی تخصیصی نهادهها محاسبه شده است. در بخش دوم به کمک روش GLS تأثیر کارایی نهادههای انرژی بر ارزشافزوده بخشهای اقتصادی ارزیابی گردید. نتایج این بررسی نشان داد که کارایی تخصیصی بنزین و نفت کوره با ضریبهای بهترتیب 1016747/0و3700357/0 تأثیر مثبت و معناداری بر ارزشافزوده بخشهای اقتصادی میگذارند همچنین کارایی تخصیصی نهادهی برق، نفت سفید و نفت گاز تأثیر مثبت و معناداری بر ارزشافزوده بخشهای اقتصادی دارند.<br />
کارایی تخصیصی,تابع ترانسلوگ مرزی,ارزشافزوده
https://aes.basu.ac.ir/article_2817.html
https://aes.basu.ac.ir/article_2817_7d8bf2ccb09bbc8fd080b5af210d997b.pdf