جدول داده-ستانده منطقهای (RIOT)، ابزاری ارزشمند برای برنامهریزی منطقهای به شمار میرود؛ اما تدوین جداول داده-ستانده منطقهای آماری، امری دشوار، پرهزینه و زمانبر است. در غیاب این نوع جداول، انواع روشهای غیرآماری بهمنظور محاسبه RIOT و ضرایب داده - ستانده منطقهای (RIOC) از میانه قرن بیستم توسط تحلیلگران اقتصاد داده - ستانده منطقهای معرفی شدهاند. در یک طیف، روشهای سهم مکانی قرار دارند که کانون تمرکز آنها روی محاسبه RIOC است و تراز RIOT منوط به پذیرش دو پسماند بردار ارزشافزوده و صادرات بخشهای منطقه است. طیف دیگر را روشهای تراز کالایی (CB) و مبادلات تجاری دوطرفه (CHARM) تشکیل میدهند که خاستگاه اصلی آنها، محاسبه RIOTs است و پسماند در نظر گرفتن بردار ارزشافزوده نقش کلیدی برای تراز نمودن RIOTs ایفا میکند. در این مقاله برخلاف تعداد معدودی از پژوهشهای انجام گرفته در ایران، نشان داده میشود که بهکارگیری انواع روشهای سهم مکانی، ارقام بردار ارزشافزوده در حسابهای منطقهای مرکز آمار ایران را بهطور ناخواسته تعدیل میکند. به منظور رفع این کاستی، روش ترکیبی جدید FLQ-RAS مبنای محاسبه جدول داده-ستانده استان کهگیلویه و بویراحمد برای سال 1390 قرار میگیرد و توان اشتغالزایی 60 بخش اقتصادی در این استان و همچنین متناظر آنها در سطح کشور محاسبه میشود. یافتههای این مقاله حاکی از آن است که توان اشتغالزایی بخشهای اقتصادی و رتبهبندی آنها در سطح منطقه، تصویری متفاوت از سطح ملی را نشان میدهد و این امر حاکی از آن است که غفلت از ابعاد فضا و نادیده گرفتن تفاوتهای منطقهای، به تدوین راهبردهای توسعهای گمراهکنندهای منجر میشود.